چهار عصر جدید راه‌ها به برادر امیر رضا دلاوری

چهار عصر جدید راه‌ها به برادر امیر رضا دلاوری

چهار عصر جدید راه‌ها به برادر امیر رضا دلاوری

Blog Article

سرکوب مزدکیان باعث شد دین زرتشتی و طبقهٔ روحانیت آن دیگر بار اعتلاء پیدا کند و نیز طبقهبندی سنتی جامعه که پیش از مزدک وجود داشت، احیا شود. اما با وجود دشمنی روحانیون زرتشتی نسبت به هرمزد، معلوم نیست که این قشر تا چه اندازه در خلع او از قدرت نقش ایفا کرده باشند. « ارکان دولت بعد از تجهیز و تکفین نعش او را به رسم آیین سلاطین بر دوش کشیده گریان و نالان بدار المؤمنین قم روانه گردانیدند و در جوار مزار فایض الانوار مدفون نمودند. در یکی از لشکرکشیهایش، او به جای حمله به دشمن از راه خشکی، از طریق دریای سیاه به ارمنستان هجوم برد. او به خودپسندی و نخوت و استبداد شهره بود و دشمنان فراوانی برای خود در دربار تراشید. با این حال به دلیل اوضاع نامساعد و نداشتن ادوات محاصره و قلعهکوبی، به تصرف تیسفون نپرداخت و با فرستادن پیام متارکهای به خسرو، بازگشت. ↑ «مهلت فرستادن آثار به جایزهٔ شعر خبرنگاران تمدید شد». ↑ ۷۰٫۰ ۷۰٫۱ از یک عمر فعالیت ادبی سایه تجلیل به عمل آمد. و متناظر با آن به کار رفتهاست.


مادر امیر رضا دلاوری

با این حال در منابع شرقی، از جمله نوشتههای مسلمانان، دوستی و دشمنی و حب و بغض نسبت به او به طرز عجیبی درهم آمیخته و نظرات دربارهٔ او ضد و نقیض است. او سعی کرد بهرام را با وعدههای بسیار به تبعیت از خود متقاعد کند، ولی بهرام حاضر به مصالحه و به رسمیت شناختن خسرو نشد. ↑ «واکنش امام جمعه موقت رشت به اعتراض مردم علیه سریال "وارش" / صدا و سیما در محتوای سریالتجدیدنظر کند- اخبار استانها - اخبار تسنیم - Tasnim». ↑ «تهدید مقام سپاه علیه سران آمریکا و اسرائیل: برای فروپاشی باید از «دریای خون» گذشت». ↑ «معرفی نامزدهای جایزه شعر خبرنگاران در اواخر بهمن». ضعف ساسانیان موجب طمعورزی اعراب و در نتیجه تعرضات و دستاندازیهای گاهوبیگاه آنها به ایرانشهر در اواخر حکومت ساسانی شد، و اندکی بعد در دورهٔ جانشینان نالایق و ناتوان خسرو، ایران به دست اعراب مسلمان افتاد و عمر شاهنشاهی چهارصد سالهٔ ساسانی به پایان رسید. در اواخر شاهنشاهی هرمز چهارم، یکی از سرداران مشهور به نام بهرام چوبین، از بزرگزادگان خاندان اشرافی مهران، که بهرغم خدمات بسیارش مورد اهانت شاه قرار نسبت امیر رضا دلاوری و شاهرخ استخری گرفته بود، در برابر هرمز شورید و ادعای شاهنشاهی کرد و با سپاه اش به پایتخت لشکر کلیک کنید کشید.


اولین گزارش از حکومت آنان به دوران زندیه بازمیگردد.

مشهور به خسرو پرویز یا خسرو اپرویز، بیستوچهارمین شاهنشاه ایران و انیران از خاندان ساسان در ایرانشهر بود که در ۵۹۰ و سپس از ۵۹۱ تا ۶۲۸ میلادی پادشاهی کرد. حضور گرجیها در خوزستان، عموماً مربوط به زمان حکومت واخوشتی خان گرجی در خوزستان و خاندان پس از اوست. اولین گزارش از حکومت آنان به دوران زندیه بازمیگردد. بیاعتمادی شاه به ایل استاجلو و بازخواست نشدن کشندگان آنان موجب گردید جمع کثیری از آنان به قتل برسند. تساهل و تسامح او در مسئلهٔ دین و دینداری رعایا چیزی نبود که خوشایند زرتشتیان افراطی و رهبران مذهبی متعصب آنان قرار گیرد. او با اینکه تا بلخ پیشروی کرد، اما نتوانست مواضعش را در طخارستان محکم کند. بهرام رنجید، آزاده را بر زمین پرت کرد و به شترش اجازه داد تا آزاده را لگدمال کند. خسرو دوم را پادشاهی بوالهوس، تندخو، تجملگرا، شهوتران، جاهطلب، خودسر، بیمبالات و بسیار پرنخوت میدانند؛ که با اینکه نخست به دستاوردهای نظامی چشمگیری (به خصوص در غرب) دست یافت و تقریباً بیزانس را به زانو درآورد و به گفتهای حدود قلمرو ساسانی را تا حدود قلمرو هخامنشیان برد، اما نهایتاً در اثر بیخردی و کوتهفکری خود و عدم حزم و احتیاط، نیز تندخویی با زیردستان خدوم و صادق و صدور فرمانهای سنگدلانه و نامنصفانه در حق آنان، میراث گرانسنگ مُلک پدرانش را در مدتی کوتاه به ورطهٔ انحطاط و سقوطی هولناک و زیانبار راند.


شاهرخ استخری و امیر رضا دلاوری

هرچند ساسانیان پس از خسروی یکم بیش از یک قرن نتوانستند دوام بیاورند، اما خسرو یکچند توانست آسیبی را که جنگهای خود و پدرش به کشور زده بود، بهوسیلهٔ برخی اصلاحات جبران کند و سقوط گریزناپذیر حکومت را کمی به تعویق اندازد. همچنین، درفش کاویانی در عهد ساسانیان نیز بودهاست. گفته شده که هرمزد نسبت به ضعفا و فقرا دلرحم، و نسبت به اشراف و بزرگان حکومتی سختگیر و شدیدالعمل بودهاست. با این حال رنگ پرچم رسمی سلجوقیان معلوم نیست و به احتمال زیاد، همان رنگ رسمی عباسیان و غزنویان، یعنی سیاه بودهاست. نهایتاً اشراف و سرداران ناراضی با پسر بزرگ خسرو به نام شیرویه که او هم از انتخاب نشدن خود به ولایتعهدی ناخرسند بود، همدست شدند و خسرو را از سلطنت برکنار کردند و با نسبت دادن اتهاماتی، او را به قتل رساندند. از آنجا که مادر هرمزد، برادرزادهٔ خاقان ترک بود، هرمزد را ترکزاد میگفتند، و به نظر میرسد معاندین او با دستاویز کردن این لقب میخواستند از یک سو هم انتساب او به نژاد اصیل ایرانی و تبار ساسانی را نفی کنند و هم خوی تند و سنگدلی وی را به نوعی توجیه کرده باشند. تورج دریایی به نقل از تئوفیلاکتوس میگوید که هرمزد نه بزرگی پدر را داشت و نه بینش سیاسی او را.  Th᠎is con tent was gener ated  by GSA​ Con te nt  Gener ator Dem​oversi on .

Report this page